پایگاه علمی-تحلیلی مؤمنات
پایگاه علمی-تحلیلی مؤمنات

مردان راحت‌طلب + زنان آزادی‌خواه = حیوان شهوت پرست مدرن

  • ۴۲۸

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم         

  • چند وقت پیش کسی در کانال تلگرامی‌اش پرسیده بود: «چرا مردها تجاوز می‌کنند؟! چه چیزی در مرد هست که در حیوان نر نیز نیست و موجب می‌شود از مرد جنایتی سر بزند که از هیچ جاندار دیگری سر نخواهد زد؟»
  • فردی دیگر تصویر یک خانم بی‌حجاب را که مردی به او خیره شد بود را در اینستاگرام منتشر کرده بود و نوشته بود: «اگر به این خانم تعرض شود مقصر کیست؟» یک نفر پاسخ داده بود هیچ‌کدام مقصر نیستند، مقصر جامعه است.
  • یک نفر دیگر هم مطلبی منتشر کرده بود تحت عنوان زلزله‌های فرهنگی. نویسنده از ماجرای مزاحمت مکرر تعدادی پسر به دختران گفته بود و گفتگویش با آن پسران مزاحم و نگاهشان نسبت به دختران. بخشی از پاسخ آن پسران در مواجهه با این مرد که قصد جلوگیری از آزارشان را داشت، این بود: «ولی من یک نصیحت بهت می‌کنم! یک "دختر" هیچ‌وقت ارزش درگیر شدن رو نداره!»

به سؤال اول برمی‌گردیم: ما را چه شده است؟

مردانمان را چه شده است؟

پاسخ این سؤال ساده نیست و باید آن را در چند وجه موردبررسی قرار داد.

یک دومینو را تصور کنید، وقتی قطعه اول افتاد تمامی قطعات بعدی هم می‌ریزد. شرایط ناگوار فعلی در جامعه ما نیز شبیه همین دومینوست. قطعاتی که یک‌به‌یک و پشت سرهم فرومی‌ریزند.

1- قطعه اول، راحت‌طلبی: شاید تعجب کنید اما ارمغان مدرنیسم برای انسان‌ها، ابربیماری «راحت‌طلبی» است. بیماری‌ای که مولود لیبرالیسم است و این مادر بدکاره، جنین‌های نامشروعی چون «آزادی» و «دلم می‌خواهد» را به دنیا آورد.

2- قطعه دوم، آزادی‌خواهی: ریشه تمایل به آزادی، راحت‌طلبی است. انسانی که می‌خواهد هیچ قیدوبندی نداشته باشد، طالب آزادی است و هر چیزی آزادی او را محدود کند برنمی‌تابد. به همین دلیل این افراد دین را کنار می‌گذارند.

حتی اگر فرد راحت‌طلب، دین‌دار هم باشد، دین راهم بر اساس دلبخواه و مطامع نفسانی خودش تفسیر می‌کند و از دین مواردی را اخذ می‌کند که با میل راحت‌طلبی‌اش بیشتر سازگار باشد.

3- قطعه سوم، خارج کردن انسان از اعتدال: هرگاه خواستید هویت انسانی را از کسی بگیرید و از اعتدال خارجش کنید، تنها کافی است با او دو کارکنید: یا او را خیلی راحت و آزاد بگذارید و به میل راحت‌طلبی‌اش دامن بزنید، یا او را بسیار محدود کنید و تمام اختیار را از او سلب کنید.

الف: دامن زدن به راحت‌طلبی: بشر با راحت‌طلبی بسیار زیاد و تأمین نیازها و تمایلات نفسانی، حتی اگر به لحاظ سنی به جوانی و میان‌سالی برسد، به لحاظ شخصیتی کودکی بیش نیست، کودکی بسیار خودخواه که برای منفعت و راحت‌طلبی، همه عالم را برای خود می‌خواهد. اگر تفریح کودکی او به پارک رفتن و اسباب‌بازی‌های گوناگون بود، اصل تفریح تغییر نمی‌کند، فقط شکل آن عوض می‌شود و با ویراژ دادن در خیابان و خرید ماشین‌های کذایی ظهور می‌کند.

 اگر شهوت  این فرد در کودکی خوردوخوراک بود، در جوانی به دلیل تغییرات قوای جسمی، شهوت جنسی هم به آن اضافه می‌شود. چنین فردی که تابه‌حال «نه» نشنیده و راحت و آزاد بار آمده، انتظار می‌رود در مواجهه با شهوت جنسی‌اش چه کند؟ مسلماً این فرد راحت‌ترین، آسان‌ترین و نزدیک‌ترین راه را انتخاب می‌کند. رو می‌آورد به ارتباطات آزاد یا بی‌قید و اگر به‌ظاهر تقید دینی داشته باشد بهترین و زیباترین را برای خودش می‌خواهد. برای خود خودخواهش!

این بشر اگر عاشق هم شود و به وصال معشوقش نرسد، چون خودخواه است و همه‌چیز را یا باید خودش داشته باشد یا هیچ‌کس نداشته باشد، بر صورت معشوق اسید می‌پاشد!

ظلمی که ما نسبت به مردان و پسران یک‌دو نسل اخیر روا داشتیم این بود که آنان را راحت‌طلب بار آوردیم!

به همه خواسته‌هایشان بیش‌ازحد بها دادیم و به آن‌ها نه نگفتیم. انسانی که در تمام عمرش به هیچ‌کدام از امیال نفسانی‌اش نه نگفته، پست‌تر از حیوان خواهد شد!

تا اینجا به سه گامی که موجب می‌شود انسان از انسانیت و تعادل خارج شده و دچار افراط یا تفریط شود اشاره شد. در ادامه به بخش دوم از گام سوم پرداخته خواهد شد.

ب: محدودیت بسیار به همراه سلب اختیار: روش دیگری که انسان را به حیوانیت و آزادی و راحتی افسارگسیخته سوق می‌دهد، محدودیت بدون برنامه‌ریزی و خارج از اعتدال است. وقتی انسان را به‌اندازه‌ای محدود کنیم که به تأمین نیازهای ضروری و عادی‌اش نرسد، تبدیل به عقده می‌شود. «الانسان حریص بما منع» در اینجا مصداق دارد، یعنی اگر بشر را از رسیدن به نیازهای طبیعی‌اش منع کنیم، نسبت به آن‌ها حریص می‌شود و این موجب برهم ریختن اعتدال وجودی‌اش خواهد شد. مثلاً اگر فردی را زیاد گرسنه نگه‌داریم و به او غذا ندهیم، جسم او دچار مشکل می‌شود و حتی اگر بعد از این محدودیت شدید، غذای خوب و سالم هم به او بدهیم، جسمش پذیرش آن را ندارد و به زمان نیاز دارد تا با غذای سالم سازگار شود. اگر همین فرد را گرسنه نگه‌داریم و جلوی او غذاهای رنگ‌به‌رنگ بگذاریم و اجازه ندهیم از این غذاها استفاده کند علاوه بر این‌که به جسم او آسیب زدیم او را حریص هم کردیم. حکایت نیاز جنسی در جامعه ما نیز چنین است. از یک‌سو تمام راه‌های مشروع این نیاز را بسته‌ایم، از یک‌سو این فرد را با انواع خوراک‌های جنسی نامشروع تحریک و حریص کرده‌ایم. معلوم است این فرد از جهات مختلف دچار بیماری‌های جسمی، جنسی و روانی می‌شود! چنین موضوعی هم در پسران مصداق دارد و هم دختران.

محدودیت غیرمعقول و نامشروع را از جهت دیگری هم می‌توان دید. از جهت محدودیت‌های تفریطی برای دختران که درگذشته وجود داشت. مثلاً منع از تحصیل یا کمترین حضور اجتماعی. در زمان ما هم، بسیاری از دختران از جانب خانواده‌هایشان در محدودیت‌های نامعقولی هستند که به‌هیچ‌وجه موردپذیرش شرع و اسلام نیست. حضور اجتماعی زنان با رعایت حدود حجاب ازلحاظ پوشش، گفتار و رفتار و عدم اختلاط با نامحرم جایز است. ایجاد همین محدودیت بیجا موجب می‌شود بسیاری از این دختران سرخورده شوند. چنین دخترانی اگر از محدودیت خانواده خارج شوند حاصلش می‌شود آزادی‌های بدون قیدی که انتها ندارد! و با تمام توان و انرژی‌های فروخورده‌شان به فمینیسم پناه می‌برند و با اسلام مقابله می‌کنند.

🔷 روش تربیتی اسلام برای رشد و کمال به‌گونه‌ای است که انسان را معتدل بار می‌آورد، هم به قوای مادی بها می‌دهد و هم به قوای روحانی و معنوی. توجه به جسم و مادیت انسان، بدون روح و توجه به معنویات فارغ از نیازهای مادی، موجب می‌شود انسان از آدمیت نزول کند و به مرتبه بل هم اضل، یعنی پایین‌تر از حیوان برسد. مصداق حالت اول انسان‌نماهای شهوت‌پرست مدرن‌اند که در تمایلات جنسی به نهایت حیوانیت و پست‌تر از آن رسیدند و مصداق دومی مرتاض‌های هندی‌اند که دست از دنیا شسته و به برخی توانایی‌های عجیب دست پیدا کردند. اما انسان تراز مسلمان، قوای نفسانی و روحانی‌اش دارای تناسب و توازن است.

🔷از طرف دیگر، اسلام بر تمایلات مادی انسان حد می‌زند و آن را کنترل می‌کند. یعنی محدودیتی که اسلام برای انسان ایجاد می کند کاملا حکیمانه و بر اساس نیازهای طبیعی انسان است نه محدودیتی نامعقول که موجب سرکوب نیازها می‌شود.
به عنوان مثال، اسلام به نیاز جنسی انسان بها می‌دهد اما در این‌باره نه راه رهبانیت مسیحی را برگزیده است و نه راه افسارگسیخته غرب را؛ بلکه آن را مقید کرده است به ازدواج. تمامی حدود و قیود شرعی دیگر نیز، برای کنترل تمایلات نفسانی و مادی انسان است. مثلاً، یکی از حکمت‌های نماز، برنامه دادن به زندگی است. خصوصاً نماز صبح که مقابله جدی با میل به‌راحتی و خواب است. با روزه، انسان شهوت شکم و فرج خود را کنترل می‌کند و همه‌ی این‌ها موجب می‌شود انسان مسلمان، قوی و توانا بار بیاید و قدرت «نه» گفتن به نفس خود را داشته باشد. تلاش برای کسب حلال، جهاد فی سبیل الله و... همه مصادیقی از واجبات دینی‌اند که با میل به راحت‌طلبی انسان در تضادند و همین‌هاست که موجب رشد و تعالی انسان می‌شود. تمامی حدود و قیود شرعی، برای کنترل تمایلات نفسانی و مادی انسان است.


فرآیند سوق دادن انسان به حیوانیت، بر بستر راحتطلبی و آزادی‌خواهی ایدئولوژیک در چهار ,جه صورت گرفته است.

1-خارج کردن انسان‌ها از حدود و قیود شرعی از طریق سکولاریسم و لیبرالیسم

بدون شک سکولاریسم با عرفی سازی دین و کنار زدن تمام قیود حلال و حرام شرعی و لیبرالیسم با محوریت آزادی، دو بستر ایدئولوژیک مهم برای گرفتن روح معنویت انسان و سوق دادنش به سمت حیوانیت‌اند. بروز این ایدئولوژی‌ها در سبک زندگی آمریکایی است که به بی‌قیدی و راحتی انسان‌ها اصالت می‌دهد. محصول چنین جامعه‌ای انسانی است مدرن که به هیچ‌کدام از تمایلات نفسانی‌اش «نه» نگفته و اسیر شهوات است.

2-محور قرار دادن آزادی‌خواهی زنان در جنبش‌های فمینیستی

جنبش فمینیسم از همان آغاز، شعار محوری خود را «آزادی» قرار داد. آزادی از بندهای جامعه مردسالار. یعنی آزادی از نوع دوم، آزادی‌ای که پس از محدودیت‌های بسیار ایجاد می‌شود. انرژی این‌گونه رهایی از محدودیت، بسیار بیشتر از حالتی است که انسان از ابتدا راحت و آزاد تربیت شود. فمینیسم جامعه بشری را به‌یک‌باره از تفریط به‌افراط بی‌حد رساند.

علاوه بر این موضوع، به کار گرفتن زنان در مشاغل گوناگون با شعارهای فمینیستی حق اشتغال و حضور اجتماعی، حاصل راحت‌طلبی مردانی بود که به دنبال کارگر با بازده کاری بالا و مزد کم بودند.

3-حیا زدایی از زنان و مردان در قالب پروژه‌های عفت و غیرت زدایی

با تغییر لباس زنان برای راحتی و خلاصی از پوشش‌های دست و پاگیر، فرآیند زدودن حیا و عفت آنان رقم می‌خورد. پوشش‌هایی به‌ظاهر برای راحتی آنان، اما فی‌الواقع برای راحتی مردان!

از طرف دیگر به‌تدریج با تغییر ذائقه و محصولات رسانه‌ای و افزایش حضور اجتماعی بدون قید زنان، از مردان غیرت زدایی شد.

در این فرآیند زن از زوجیت می‌افتد و تبدیل به کالای جنسی می‌شود. مرد نیز با از دست دادن غیرت تبدیل می‌شود به موجودی که صرفاً تمایلات جنسی دارد، نه مردانگی!

چنین زنان و مردانی نه می‌توانند محور سکینت و آرامش خانواده باشند و نه قوّام، حامی و تکیه‌گاه.

4-در دسترس قرار گرفتن زنان و عرضه ارزان آن‌ها در مواجهه با مرد

ضربه نهایی هنگامی رخ می‌دهد که در یک نظام اجتماعی، مردان را راحت‌طلب بار آوردیم و از آنان غیرت زدایی کردیم و به زنان گفتیم آزادباشید و هر لباسی خواستید بپوشید و...

سپس زن آزادی‌خواه و مرد راحت‌طلب را در دسترس و تعامل دائمی با یکدیگر قرار دادیم!

زنی که می‌خواهد از حدود و قیود حجاب و محدودیت‌های دین و مذهب آزاد باشد و در تعامل دائم با مردان باشد، و از طرف دیگر مردی که به لحاظ نیاز جنسی و موانع رفع مشروع آن در محدودیت نامعقول قرار دارد و البته راحت‌طلب هم هست و در مواجهه با شهواتش هیچ‌گاه نه نگفته است! 

نتیجه را خودتان شاهدید. جنگلی از حیوانات انسان نمای شهوت‌پرست  که می‌خواهند آزاد باشد و یکدیگر را هم ندرند!

به میزانی که در جامعه ما هرکدام از موارد بالا شیوع و رواج پیدا کند و از نسل‌هایمان چه زن و چه مرد، حیازدایی شود، به ازهم‌گسیختگی و فروپاشی نظام جامعه دامن زدیم.

از طرف دیگر وقتی زنانمان را آزادی‌خواه و مردانمان را راحت‌طلب تربیت کردیم، به زنانمان گفتیم تو آزادی هرگونه خواستی زندگی کنی یا از سوی دیگر آن‌ها را در محدودیت غیرمعقول و غیر مشروع  قراردادیم و به مردانمان گفتیم  می‌توانید هر کار خواستی انجام دهید، چون آزادید و راحت! هر کار غیرمشروعی خواستید انجام دهید و «حق» دارید با یک دختر آفتاب‌مهتاب‌ندیده زیبا ازدواج کنید!!! حاصل آن چیزی بهتر از آنی که در جامعه می‌بینیم نخواهد بود!

هدف اصلی این مطلب و مخاطب محوری آن پدران و مادران بودند. پدران و مادرانی که تربیت نسل آینده به عهده آن‌هاست و موظف‌اند فرزندانشان را متدین و مؤمن بار بیاورند. فرزندانی توانا که باید در بند حدود دینی باشند، اسیر شهوات و حب‌الدنیا نباشند و آزاد باشند از بند دنیا و نفسانیات.

راحت‌طلبی و آزادی‌خواهی «برای دنیا» و «در دنیا» انسان را اسیر نفس و شهوت می‌کند و دین می‌خواهد انسان آزاد و آزاده باشد. آزاد از بند دنیا، شهوات و نفس اماره.

فرزندانمان را «بنده خدا» تربیت کنیم. نه بنده «نفس اماره»!

«راحت‌طلبی» و «آزادی‌خواهی» یعنی بله قربان گوی دائمی نفس اماره و شهوات بودن!

نظرات: (۰) هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی