-
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۴۰۰، ۰۵:۲۰ ب.ظ
-
۴۱۲
بسم الله االرحمن الرحیم
قبلا گفته بودم جریان فمینیسم در جهان سه اشتباه استراتژیک داشت.
اول این که برای رفع ظلم از زنان، مانعی برای ظلم مردان ایجاد نکرد، بلکه سعی کرد زنان به جایگاهی برسند که مورد ظلم واقع نشوند و توانمند شوند تا آن ها هم بتوانند ظلم کنند و در مقابل ظلم مردان بایستند.
اشتباه استراتژیک دوم این بود که برای رفع این ظلم، زنان را از جایگاه خود خارج و مردواره کرد. این خود بزرگترین ظلم در حق زن بود چون جایگاه زن در نظام عدل خلقت ویژه است و هیچ بدیل و جایگزینی ندارد.
سوم تعریف اشتباه آنان از قدرت بود. قدرت به معنای «توان تحمیل اراده بر دیگری است». قدرت ارگانیک دارای سه طیف، نرم، نیمه سخت و سخت است. خالق متعال در نظام خلقت حد اعلای قدرت نرم را به زن اعطا کرده و شکل کامل قدرت سخت را به مرد داده است. جریان فمینیست با این فهم اشتباه از قدرت، قدرت زنانه را که قویترین نوع قدرت در طیفشناسی آن است را از زن گرفت و او را بالاجبار وارد حیطهی قدرت سخت کرد که نه تناسبی با خلقت او دارد و نه جایگاهش.
و حالا میگویم اشتباه چهارم که مهمترین اشتباه بود و هست، ریشه در فلسفه فمینیسم و نگاه به انسان دارد. نگاه به انسان در فمینیسم مادی است، با مناسبات و ارزشگذاریهای مادی. کما این که در تمام مکاتب غیرالهی انسان مادی تعریف میشود. این نوع نگاه موجب شد زن و جایگاه او در قیاس با مرد تعریف و سنجش شود و او را جنس دوم بنامند.
با این نگاه همسری کلفتی است، فرزندآوری محدودیت است و شاغل و همپای مرد نبودن مساوی احساس بیهودگی است.
در صورتی که در مکتب الهی، زن و مرد با تمام ابعاد وجودی خودشان اعم از روح و جسم در جایگاه اختصاصی که خداوند برای آنها تدارک دیده است، ارزشگذاری میشوند و بر همان اساس تکالیف و حقوقشان تبیین میشود.