-
چهارشنبه, ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ۰۳:۵۵ ب.ظ
-
۴۳۴
پیشتر از این عرض شد که فمینیستها سه مشکل اصلی در حرکتشان داشتند. یکی از این اشکالات، تعریف اشتباه ساختار قدرت در خانواده و به تبع آن جامعه بود. آنچه در ادبیات تاریخی مرسوم بود، ضعیف دانستن زنان و توانایی کمتر آنان در قدرت جسمانی، عدم توانایی برای انجام کارهای سنگین و یا شرکت در جنگ بود که به عنوان یک نقص تلقی میشد. این نوع نگاه، ناشی از نظام مردسالار حاکم و عدم فهم ساختار قدرت در جوامع بود.
فمینیستها برای تغییر این نوع نگاه و رفع ظلم از زن با ترغیب زنان به مردواره شدن، ورود به عرصه اشتغال، گماردن زنان به کارهای مردانه و در نهایت «تغییر نقش های جنسیتی» با شعار «برابری» و «تساوی» زن و مرد، سعی کردند ساختار قدرت را تغییر دهند. شیوهی این حرکت در یکی از نمادهای اصلی فمینیستها هم مشهود است.
در این نماد یک زن تصویر شده که با نشان دادن بازوی خود سعی می کند خود را به لحاظ جسمی قدرتمند و شبیه مردان جلوه دهد.
-
قدرت به معنای توانستن است، یعنی «توان تحمیل اراده خود بر دیگری» به روشهای مختلف. «قدرت» در تعریف جدید دارای سه طیف سخت، نیمه سخت و نرم است. «قدرت سخت» در عرصه نظامی و شغلهای مردانه (شغلهایی که بیشتر به قدرت جسمانی مردان مرتبط است)، قدرت اقتصادی در حوزه «نیمه سخت» تعریف می شود. اما مهم ترین عرصه قدرت، «قدرت نرم» است که به تعبیر جوزف نای (نظریهپرداز قدرت نرم)، قدرت تسخیر ذهنها و قلبهاست. یعنی با قدرت نرم می توان بر قلبها و ذهنها نفوذ کرد و بر آنها تسلط پیدا کرد.
در خانواده و به تبع آن جامعه، سه حوزه برای قدرت زن و مرد تعریف می شود. آیه محوری برای تبیین این سه حوزه قدرت برای زنان و مردان آیه «سکینت» و آیه «قوّامیّت» است.
خداوند متعال در آیه 34 سوره نساء می فرماید:
مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخى از ایشان را بر برخى برترى داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج مىکنند. پس، زنانِ درستکار، فرمانبردارند [و] به پاس آنچه خدا [براى آنان] حفظ کرده، اسرار [شوهرانِ خود] را حفظ مىکنند. و زنانى را که از نافرمانى آنان بیم دارید [نخست] پندشان دهید و [بعد] در خوابگاهها از ایشان دورى کنید و [اگر تاثیر نکرد] آنان را بزنید؛ پس اگر شما را اطاعت کردند [دیگر] بر آنها هیچ راهى [براى سرزنش] مجویید، که خدا والاى بزرگ است.
-
آیه 34 سوره نساء یکی از مهم ترین و بحث برانگیزترین آیات در تبیین نسبت میان زن و مرد و تبیین جایگاه آنان است که تعبیرها و تفسیرهای زیادی در مورد آن صورت گرفته است. مهم ترین کلمه این آیه «قوّامون» است که به جهت عمق مفهومی این واژه نمی توان آن را به درستی ترجمه کرد. علامه جوادی آملی دز بیان معنی این واژه فرموده اند: «قوّامون: قوّام صیغه مبالغه، کسی است که در رسیدگی به امور دیگران، خودش به تنهایی و بدون تکیه بر دیگری اقدام میکند و به تدبیر امور زن و برآوردن نیازهای او اشراف دارد، پس قوامون در این آیه به معنای شوهرانی است که در تدبیر امور و برطرفکردن نیازهای زن، اشراف دارند.»*
به شکل کلی مرد قوّام، کسی است که بر امور همسرش قیام می کند. این امور اعم از امور اقتصادی، حفظ حریم زن و خانواده، تأمین نیازهای همسر و... است. بنابراین به احتمال قوی می توان گفت قوّامیِت مرد بر خانواده دربرگیرنده هرسه حوزه قدرت در خانواده است. یعنی مردی بر همسرش قوّام است که هر سه حوزه قدرت در خانواده را به توازن و تناسب اعمال کند.
ادامه آیه نیز مبیّن همین برداشت است. بخش «بما انفقوا من اموالهم» به عنوان یکی از ارکان مهم «قوّامیّت» مردان بر زنان، حوزه قدرت نیمه سخت است. بخش انتهایی آیه در بیان نحوه برخورد با نشوز زن سه مرحله ذکر شده است. اولین مرحله اعمال قدرت نرم و برخورد ملایم است، «فعظوهنّ»، مرحله دوّم اعمال قدرت نیمه سخت در «واهجروهنّ فی المضاجع» است و در نهایت ابراز قدرت سخت با «واضربوهنّ» است. سیاق تفاسیر و تعابیری که برای واضربوهنّ آمده بیشتر نشان دهنده نمایش قدرت است تا تصوری که عموما از فعل «واضربوهنّ» به ذهن متبادر می شود.
-
آیه دیگر آیه 21 سوره روم است که در آن زن به عنوان محور «سکینت» در خانواده معرفی می شود:
و از نشانههاى او اینکه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفرید تا بدانها آرام گیرید، و میانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در این [نعمت] براى مردمى که مىاندیشند قطعاً نشانههایى است.
-
سکینت و آرامشبخشی در خانواده از مهم ترین حوزههای قدرت نرم در خانواده است که محوریت آن با زن است.
یکی از روایت های مهم دیگر که باید در تبیین ساختار قدرت در خانواده مورد توجه قرار گیرد، روایت «المرأة ریحانه لیست بقهرمانه» هست.
این روایت که قبلا مورد بررسی قرار گرفته است، عرصه «ریحانگی» را اختصاصی برای زن میداند و عرصه «قهرمانی» را ویژه مرد. ریحانگی زن نمادی از بروز و ظهور قدرت نرم اوست و قهرمانی، تجلی قدرت نیمه سخت و سخت مرد است.
بر اساس همین تفکیک، حضور در عرصه قدرت سخت، یعنی میدانهای جنگی و نظامی برای زنان منع شده است. زیرا قدرت سخت ویژه و اختصاصی مرد است و این حوزه برای جهاد آنان تعیین شده است. به همین نسبت، چون عرصه اختصاصی قدرت زن، قدرت نرم است، جهاد زن حسن شوهرداری دانسته شده است.
همین طور که در این نمودار ملاحظه می فرمایید و توضیح داده شد، ساختار کلی قدرت در خانواده به صورت دو هرم مکمّل است که توزیع قدرت عادلانه را نمایش می دهد. اگر حوزه های قدرت زن و مرد در خانواده و جامعه از این چهارچوب خارج شود، یکی از نقاط شروع آسیب پذیری و به تبع آن فروپاشی سیستمی و در نهایت بحران خانواده است.
-
چند نکته در مورد نمودار:
1- یکی از ارکان زوجیّت زن و مرد، همین ساختار قدرت است. یعنی برای زوجیت باید، مبتنی بر خلقت زن و مرد،توزیع قدرت به عدل باشد و نقشها عادلانه، سر جای خود قرار گیرند.1
2- باید تناسب و توازن میان ارکان قدرت در خانواده حفظ شود. اگر این ساختار تغییر کند و در خانواده جابهجایی نقشها به وجود بیاید، اولاً، اولین محل آسیب خود خانواده است؛ در ثانی، چون زن و مرد از جایگاه خود خارج شدند، نظام خانواده دیگر عادلانه نیست بلکه ظالمانه است.
3- حوزههای قدرت زن و مرد باید مقوّم و مکمل یکدیگر باشند. وظیفه حفظ حوزه قدرت زن یعنی سکینت، به عهده مرد است؛ و به همان نسبت وظیفه حفظ حوزه قدرت مرد یعنی قوّامیّت (اقتدار مرد) به عهده زن است. اگر هر کدام از زوجین این وطیفه را انجام ندهند آسیب زیادی برای طرف مقابل در پی خواهد داشت.2
4- ساختار کلی قدرت در خانواده باید در تمامی برنامه ریزیها، طبقهبندی مشاغل و به طور کلی تمامی عرصههای حضور اجتماعی زنان و مردان مد نظر قرار گیرد.
5- با این نوع تفکیک حوزه قدرت در خانواده، می توان حکمت این عبارت حضرت رسول صلوات الله در نهج الفصاحه را هم فهمید. «کُلٌّ نَفسٍ مِن بَنی آدَمَ سَیِدٌّ فَالرَجُلُ سَیِدُ أهلِهِ وَالمَرأهُ سَیِّدَهُ بَیتِها.»3
1- العدل یضع الامور مواضعها. عدل امور را سر جای خود قرار می دهد. نهج البلاغه
2- این نکته چندین بار در همین وبلاگ گفته شده اما به جهت اهمیت موضوع مجددا عرض می کنم. زن اگر در مقابل محبتی که نسبت به همسرش دارد پاسخ درخوری نبیند بسیار آسیب می بیند و این موضوع منشأ آسیب های بسیار زیادی است. به همین نسبت اگر زن اقتدار و قوّامیِت مرد را حفظ نکند مرد دچار مشکل خواهد شد و از آسیب زن و مرد خانواده در معرض خطر قرار خواهد گرفت. بسیاری از مشکلات خانوادهها منشأش در همین دو نکته بسیار ساده است که اگر حل شود زندگی گلستان خواهد شد.
3- به شرط توفیق و حیات، ان شاء الله شرح این عبارت در آینده داده خواهد شد.
متخصصین جامعهشناسی خانواده، با توجه به مناسبات خانواده سنتی و روابطی که در آن تعریف شده بود، ساختاری با نام «هرم قدرت» ترسیم کردهاند که در آن توزیع قدرت افراد خانواده، نمایش داده میشود. در این الگو، دو حوزه قدرت سخت (قدرت جسمی) و قدرت نیمه سخت (اقتصادی) مبنای تقسیم بندی قرار گرفتهاند. پدر به دلیل توانایی جسمی بالاتر و قدرت اقتصادی ای که دارد، در رأس هرم قرار دارد و به تبع این نقش در یک خانواده مرد سالار، نقش های دیگر خانواده، مانند جایگاه مادر، و فرزندان دختر و پسر، تعریف می شود. این الگو از «هرم قدرت» با عنوان خانواده «پدرسری» یا «مردسالار» هم شناخته می شود.
جنبش فمینیسم پس از ظهور خود، یکی از مهمترین اهدافش را، تغییر ساختار قدرت در جامعه و خانواده قرار داد که می توان از آن به عنوان بزرگترین ظلم نه تنها به جنس زن، بلکه به جامعه انسانی یاد کرد. ظلمی که در نهایت منتج به مردواره شدن زنان، تغییر نقشها و جایگاههای زن و مرد، انهدام خانواده و جامعه شد. فمینیسم در بخش غیر رادیکال خود «خانواده مدرن» را تعریف کرد. خانواده ای که شعارش برابری است و نقش های زن مرد در آن برابر تعریف شدهاند. تصوراتی مانند «مرد نان آور» و «زن خانهدار» در خانواده مدرن تقبیح می شوند. زنان در الگوی خانواده مدرن به تبع کسب جایگاه در ساختار قدرت سیاسی، حق رأی دارند و به تحصیلات خود ادامه میدهند. در چنین خانوادهای زنان و مردان هردو شاغلند، وظیفهی نگهداری از فرزندان به عهدهی پرستار و یا مهدکودکهای دولتی است.
با نهادینه شدن چنین مناسباتی میان زنان و مردان، ساختار قدرت در خانواده و جامعه تغییر میکند. زنان به تدریج با ورود به عرصه اشتغال و تحصیل و کسب مهارتهای فنی، اداری و علمی، از حوزه قدرت نرم که جایگاه سکینت بخش آنان در خانواده بود به عرصه قدرت نیمهسخت یعنی قدرت اقتصادی ورود پیدا میکنند.
در الگوی خانواده مدرن، «هرم قدرت» از حالت هرم خارج شده و ساختار آن به شکل دو ستون شبیه به یکدیگر ترسیم میشود که با ورود زن به عرصه قدرت نیمهسخت و سخت، حوزه سکینت زن و به تبع آن قوّامیّت مرد کم رنگ می شود.
در ادامه روشهای عملیاتی جنبش فمینیسم، ساختار خانواده مدرن به خانواده پستمدرن تبدیل می شود. خانوادهای که در آن نه تنها برابری تعریف نشده بلکه ساختار قدرت مبتنی بر خلقت، کاملا در آن استحاله شده و زن و مرد جایگاهشان تغییر میکند. به تعبیری دیگر میتوان گفت مردواره شدن زنان در انتهای مسیر خود به شبیه شدن مردان به زنان نیز انجامید.
در خانواده پستمدرن، نقشهای جنسیتی عملا منهدم میشوند، مادری تقبیح میشود و پدری شأن خود را کاملا از دست میدهد. در این دوره پدیدههایی مانند «زنان شاغل و مردان خانه دار» ظهور میکنند. رابطه زن و مرد که در خلقت به عنوان دوجنس مکمل یکدیگر و «زوج» تعریف شده بود به «کنش جنسی» فروکاست پیدا میکند. زنان به مادری تن در نمیدهند و جمعیت کاهش پیدا میکند، سقط جنین رو به فزونی میگذارد و عملاً فرآیند هلاکت حرث و نسل1 با ولایت طاغوت رقم میخورد.
خانواده پست مدرن با صورتی از قدرت که در ساحت حیات بشر رقم میزند، عرصه اشتغال، تحصیل و سیاست را زنانه میکند. در این دوره زنان به عرصه قدرت سخت که همان نظامیگری است ورود پیدا میکنند؛ و این تأویل حقیقی روایتهایی است که میگوید در آخر الزمان زنان مرد می شوند و مردان زن.
سیری که از خانواده سنتی تا پست مدرن ترسیم شد، سیری است که در آن با ولایت طاغوت و روش های فمینیستی، زن از هویت خود جدا شد و نقطه ثقل عواطف و آرامش خانواده که زن بود، از ویژگیهای منحصر به فردش تهی شد. قوّامیّت که ویژگی اختصاصی مرد در خانواده و جامعه است از دست رفت و نسل رو به نابودی نهاد.
زمانی که خانوادهای محور سکینت و قوّامیّت خود را از دست بدهد مثال «بیت عنکبوت» است که از سست ترین خانههاست. زیرا این خانواده تحت ولایت طاغوت است و طاغوت است که نظام عدل الهی را فرو میپاشد و به جایش ظلم مینشاند.
و عجب حکمتی دارد این کلام رسول خدا صلوات الله علیه که گفتند: «کلّ نفس من بنی آدم سیّد فالرّجل سیّد أهله، و المرأة سیّدة بیتها»2 و با کنار هم قرار دادن روایت با این آیه «إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوت»3 در مییابیم، اگر زن که بر «بیت» یعنی محل نزول رحمت الهی سیادت دارد، سیادتش را از دست بدهد آن خانه به سست ترین خانهها یعنی بیت عنکبوت تبدیل خواهد شد.
فرزندانی که محصول این خانه و خانواده سستند نه آرامش دارند و نه نشاط. برای همین بیماری قرن میشود افسردگی. چون همه چیز برای این نسل جابهجا شده و آغوشی مهربان و سرشار از عاطفه انتظار آنان را نمیکشد.
خانواده سنتی اشکالات بسیاری داشت که باید مرتفع میشد اما با همهی آن ایرادات زنان و مردان را از جایگاه عادلانه خود در نظام خلقت جابهجا نکرده بود. راه حل رفع معضلات خانواده سنتی فمینیسم و مردواره کردن زنان برای ظلم بیشتر نبود، بلکه باید ظلم مرد به زن برطرف میشد.
اما الگوی خانواده اسلامی همانگونه که در بخش اول به آن اشاره شد، نه خانواده سنتی است که در آن گاهی ظلم فروان به زن می رفت و نه خانوادههای مدرن و پست مدرن که ظلم به زن در آنها افزون شد. راهکار اسلام «زوجیّت» است و خانوادهای که زن و مرد مکمّل یکدیگر باشند و جایگاههایشان به عدل تعریف شده باشد. زن و مرد در خانواده اسلامی عادلند و متقی،نه ظالم و عاصی. «بیت» در اسلام محل نزول رحمت خداوند و ملائکه الله است و از اینجاست که انسان می تواند به مقام خلیفة اللهی برسد.
و شیطان خوب فهمیده که اگر زن که بر این بیت سیادت دارد را از جایگاه خود خارج کند، انسان به مقام خلیفه اللهیای که روزی شیطان به دلیل خلقتش بر او سجده نکرد و از درگاه الهی رانده شد، نخواهد رسید و او اینگونه انتقام خود را از بنی آدم ستانده ...
-
پ.ن 1: مؤمنین و مؤمنات!
اجازه ندهیم شیطان به هدف خود برسد...
-
1- وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ (بقره،205). تعدادی از مفسران حرث به معنی کشتزار را در این آیه با تطبیق با آیه 223 سوره بقره «نساؤکم حرث لکم...» زنان در نظر گرفته اند.
2- نهج الفصاحه، ص 614
3- مَثَلُ الَّذینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ کَمَثَلِ الْعَنْکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتاً وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنْکَبُوتِ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (سوره عنکبوت، 41)