-
شنبه, ۶ آذر ۱۴۰۰، ۰۳:۳۱ ب.ظ
-
۴۵۱
این سؤالی است که در ذهن بسیاری از افراد میگذرد. موافقان این آزادی، معتقدند با رهایی از بایدها و نبایدهایی که اسلام برای زن مسلمان تعیین کرده است بهغایت و نهایت اختیار در انتخاب پوشش خواهند رسید و دیگر هیچ مزاحمتی ازجمله گشت ارشاد و قیدوبندهای دیگر گریبان آنها را نخواهد گرفت.
اما این تصور ابلهانه تنها آغاز و البته ظاهر ماجراست!
برای اینکه بتوانیم به نگاهی همهجانبه در این موضوع برسیم مانند همیشه ابتدا به سراغ مفاهیم میرویم.
اول مفهوم آزادی؛ آزادی از نگاه مدافعین برداشته شدن حجاب چیست؟
و آزادی از نگاه اسلام چیست؟
پاسخ سؤال اول مشخص است، آزادی از نگاه آنها یعنی دستیابی بهحق انتخاب پوشش تا هرکس هر جور تمایل داشت لباس بپوشد. با این نگاه هرکس خواست به حریم و حقوق دیگران ورود پیدا کند هم اشکالی ندارد! چون آزاد است!
در اصل آزادی برای این گروه یعنی «بگذار هرچه دلم میخواهد انجام دهم». ترجمه صحیحش یعنی «هرچه نفس اماره بالسوء به من میگوید انجام دهد.» با تعریف دیگر خدای مقتدر حکیمی که برای سعادت بشر شریعت و احکامی وضع کرده وجود ندارد.
باطن این آزادی اسارت است. یعنی اسیر نفس اماره شدن و بهفرمان او درآمدن و از فرمان خدا خارج شدن. آزادی لیبرال یعنی خروج از نور ولایت الله و ورود به ظلمات ولایت طاغوت.
ظاهر این رهایی، آزادی است از بایدها و نبایدهایی که خدا گفته است، باطن آن اسارت در بایدها و نبایدهایی است که نفس اماره فرمان میدهد.
اما آزادی در اسلام یعنی به بند عبودیت خداوند درآمدن و رهایی از نفس اماره بالسوء و همه موانعی که برای تقرب به خداوند بر سر راه انسان وجود دارد. آزادی اسلامی یعنی آزادی برای تعالی، رشد و رسیدن به مقصد کمالی که موجب رهایی انسان از تمامی اسارتهای مادی میشود. تمامی حدود حجاب که در شریعت اسلام آمده نیز آزادی زن مسلمان است برای حضور انسانی در فضای جامعه نه حضور جنسی که نگاهها را به سمت جنسیت خود جلب کند.
با آزادی حجاب برای زنان چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
تصویر ذهنی عموم مردم این است که با برداشته شدن اجبار حجاب، بهتدریج شرایط عادی میشود و وضعیت جنسی جامعه به تعادل خواهد رسید. درصورتیکه بالعکس با برداشته شدن محدودیت حجاب وضعیت از حالت عادی به غیرعادی تا مرز شرایط بحرانی شیفت خواهد کرد.
چرا؟
به دلیل اینکه حجاب مرز حفظ وضعیت جنسی جامعه در حالت طبیعی است و با برداشته شدن این محدودیت همهچیز غیرعادی خواهد شد و آزادی پوشش مساوی است با افزایش محرکهای جنسی در جامعه و خروج این تمایل از حالت تعادل و به وجود آمدن حالتهای افراطی و تفریطی. زیرا میل جنسی نیازی نیست که بتوان آن را محو کرد و یا نادیده گرفت؛ بلکه باید به آن پاسخ صحیح و بهجا داد. همانند نیاز طبیعی به خوردن غذا؛ این نیاز از بین نمیرود اما میتوان به دو حالت به آن پاسخ داد یکی خوردن غذای سالم و دیگری خوردن فست فود و غذاهای ناسالم. در هر دو حال انسان سیر میشود اما درنهایت با خوردن غذای مفید سلامت انسان حفظ میشود و با غذای ناسالم انسان بیمار میشود.
اگر به نیاز جنسی پاسخ صحیح و بهموقع در چهارچوب ازدواج داده نشود و همزمان محرکهای جنسی در جامعه افزایش پیدا کند به معنای شروع بحران است، بحرانی که در آن زنان بیش از همه متضرر خواهند شد!
و رفع اجبار حجاب جرقهای خواهد بود برای یک فاجعه که دامن همه افراد جامعه را خواهد گرفت.
با این توضیحات میتوان شرایطی را که پس از آزادی حجاب برای زنان رخ میدهد را به چند دسته تقسیم کرد.
- 1- اولین اتفاق برداشته شدن حریم هست. یعنی دیگر زن حریمی به نام پوشش ندارد. یا حداقل پوشش مو را ندارد. در این حالت زن با رفتارش به همگان اعلام میکند که دیگر من مانعی به نام پوشش ندارم. با برداشته شدن حجاب زنان یک نشانه رفتاری-تصویری بروز میدهد. به این حالت در اصطلاح علم روانشناسی «نشانه جنسی» یا sexual cue گفته میشود. این موضوع به لحاظ روانی یک آلارم برای جنس مخالف یعنی مردان است. هرچه قدر از میزان پوشش کاسته شود و یا به محرک بودن نزدیک شود این نشانه جنسی قویتر خواهد بود.
- 2- اتفاق دیگر در دسترس قرار گرفتن زنان است. یک زن هر چه قدر پوشش خود را کمتر کند به میزان کاهش لباس در دسترس تر خواهد شد. در مرحله اول در دسترس نگاه مردان، سپس کلام و درنهایت کنش رفتاری طرف مقابل قرار خواهد گرفت ازجمله لمس و اتفاقات ناگوار دیگر.
تمام آمارهای خشونت جنسی نسبت به زنان در غرب گواه این مسئله است. اگر بنا بود با تغییر پوشش وضعیت عادی شود و مردان چشم ناپاک غربی دیگر به زنها نگاه هم نکنند! نباید شاهد این اتفاقات میبودیم. اما واقعیت این است که با تغییر پوشش زنان میزان تجاوز به حریم زنان افزایش مییابد. بهطوریکه اکثر زنان غربی اعتراف کردهاند که در محیط کار دچار آزار جنسی شدهاند. هشتگ فراگیر #me_too نشاندهنده همین موضوع است. درواقع با آزادی حجاب فرهنگ تجاوز عادی میشود نه رفتار و مواجهه با زنان.
- 3- مجموع اتفاقات بالا آغاز چرخهی باطلی که خودزنان آن را رقمزدهاند. غرب مسیری را رفته است که ما آن را قصد کردهایم. تغییر لباس برای حضور اجتماعی راحتتر زنان، از مطالبات موج اول فمینیسم بود و به کمک رسانه و امثال ادوارد برنایز این فرآیند تسریع و محقق شد. دستاورد این تغییر به همراه عوامل دیگر موجب افزایش خشونت جنسی علیه زنان شد. تمامی آمارهای موجود به همراه هشتگ #me_too که اعتراف زنان غربی است از آزار جنسی در طول زندگیشان، گواه این موضوع است.
به آمارهای اروپا نگاهی میاندازیم:
به گزارش گاردین از هر ده
زن یک نفر تا قبل از پانزدهسالگی با یکی از اشکال خشونت جنسی مواجه شده است.
از هر بیست زن یک نفر
مورد تجاوز قرارگرفته است.
ایندیپندت گزارش کرده است
که سوئد و دانمارک بالاترین میزان آزار جنسی را دارند یعنی بین هشتاد تا صد درصد
افراد.
فنلاند دومین کشور فمینیست جهان است و سوئد رتبه اول قرار دارد که آمار خشونت جنسی در آن کشور ذکر شد؛ سوئد در اروپا رتبه برتر را در این زمینه داراست!
مبتنی بر گزارشی که در
تصویر آمده فنلاند[1] دومین کشور اروپایی خشن برای زنان است.
بر اساس گزارش آژانس حقوق
اساسی اروپا، چهلوهفت درصد از زنان فنلاندی تا قبل از پانزدهسالگی انواعی از
خشونت جنسی یا فیزیکی را تجربه کردهاند.
وضعیت دو کشور فمینیستی
سوئد و دانمارک گویای این است که با افزایش نفوذ فمینیسم و آزادیهای لیبرال از
امنیت زنان کاسته میشود و میزان خشونت جنسی علیه آنان افزایش مییابد.
- 4- اتفاق دیگری که در پی موارد ذکرشده برای زنان رخ خواهد داد این است که استانداردهای حضور اجتماعی آنان تغییر خواهد کرد. زیرا اقتضائات حضور اجتماعی زنان از جهت پوشش، رفتار و نوع مواجهه با مردان صورت جدیدی به خود خواهد گرفت و همین یعنی ارائه معیاری جدید برای حضوری که مقبولیت بیشتری میآورد. همراهی با فرهنگ مد و تمامی حواشیای که به همراه خود خواهد داشت، پرداخت به بدن و تغییر نگاه نسبت به آن و نزدیک شدن به استانداردی که در جامعه پذیرش بیشتری دارد ازجمله این موارد است. همچنین تغییر استانداردهای رفتار با جنس مخالف و فروریختن حریمها به بهانه آزادی و راحتی پیامد آزادی حجاب خواهد بود. حاصل همه اینها افتادن زنان در چاه ویل مقبولیت و جذابیت بیشتر اجتماعی است.
- 5- نتیجه همه موارد بالا درگیری فزاینده زنان با انواع بیماریهای روانی است. مشکلات حاصل از فراگیری فرهنگ تجاوز، فقدان مقبولیت ظاهری و اجتماعی برخی زنان، آسیبهای حاصل از آزادی در ارتباط با مردان گریبانگیر آنان خواهد شد.
- 6- اما مهمترین واصلیترین پیامد آزادی حجاب، فروریختن پرده حیا در زنان است. حیا به شکل عام مانع از انجام گناه و به شکل خاص، موجب حفظ عفت جنسی زنان است. حیا در روایات ما ملازم است باایمان و عقل، فقدان حیا ایمان و قدرت تعقل را از زنان میگیرد و موجب نقص آن خواهد شد. به همین دلیل این جمله معروف که گفته میشود «دلپاک کافی است» حرف باطلی بیش نیست. زیرا «از کوزه همان برون تراود که در اوست». درآیات قرآن نیز ایمان و باور درونی نسبت به خداوند ملازم با عمل صالح ذکرشده است، ایمان بدون عمل صالح کافی نیست و حفظ حجاب ظاهری و رفتاری «عمل صالح» زن مسلمان است. با جدایی زنان از عفت ظاهری، در ایمان و حیای زن نقص جدی وارد میشود. همچنین روی آوردن به شهوات و امیال نفسانی که آزادی حجاب از آن جمله است مبتنی بر روایات، موجب فقدان و نقصان عقل خواهد شد و بالعکس با جدایی از شهوات که حفظ عفت جنسی ازجمله آن است قدرت تعقل در انسان افزایش مییابد.
[1] فنلاند کشوری بود که خانم مولاوری در ابتدای مسئولیت مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، تیمی به آن اعزام کردند که از تجارب ارشمندشان! در مسائل جمعیتی استفاده کنیم!